هنرمند فرصت گوش کردن به ناقد را ندارد. نقدها را معمولاً کسانی میخوانند که میخواهند نویسنده بشوند، ولی آنهایی که مینویسند یعنی نویسندهاند، وقت خواندن نوشتههای ناقدان را ندارند، ناقد برای هنرمند نمینویسند. مقام هنرمند بالاتر از ناقد است، چون هنرمند با نوشتههایش بر ناقد تأثیر میگذارد و او را هدایت میکند، امّا آنچه ناقد مینویسند بر همه تأثیر میگذارد الا هنرمند.
هدف هنرمند این است که با ابزارهای فنّی خودش، حرکت را که همان زندگی است، متوقف کند و ساکن در جایی نگهدارد؛ تا صد سال بعد، وقتی شخص دیگری به آن نگاه میکند، دوباره به تب و تاب بیافتد؛ چون به هرحال زندگی است. از آنجا که بشر فانی است، تنها کاری که میتواند بکند این است که چیزی فناناپذیر است که دائم در حرکت است. وهنرمند به این طریق، یادداشتی روی آخرین دیواری که روزی باید از آن بگذرد، مینویسد.