کنت لوکزامبورگ به دیدن ژان در زندانش آمد و به او وعده داد که اگر سعی نکند از زندان فرار کند دیه او را پرداخت کرده و آزادی اش را خواهد خرید. ژان به کنت چنین پاسخ داد:"کنت! مرا دست انداختهای؟! دیه؟! شوخی میکنی! تو نه دوست داری که این کار را بکنی و نه قدرتش را داری"
نظرات