گوته
من هرگز در حسرت بال پرندگان نخواهم بود. جذبه های جانم، از کتابی به کتاب دیگر و از صفحه ای به صفحه ی دیگر مرا به جاهای بسیار دورتر می برند.
گوته
تا مرد خاموش است بر او خطری نیست، زیرا سرنوشت او به زبانش بسته است.
گوته
گاه خاموشی، بهتر از سخن، از راز دل خبر می دهد.
گوته
هنوز روز است؛ بکوش تا کاری کنی، زیرا وقتی که شب خاموش فرا رسد هیچ کس کاری نمی تواند کرد.
گوته
با زبان شعر بهتر می توان در دلها نفوذ کرد.
گوته
چرا از دشمنان شِکوه می کنی؟ مگر توقع داری که ایشان تو را که وجودت خود مایه ی آزار دل پر حسدشان است عزیز شمارند؟
گوته
پرپر کردن یک گل، ستم به همه ی طبیعت است.
گوته
روحی که زیبایی را می بیند گاهی تنها می ماند.
گوته
عاشق تنها زیبایی چهره را می بیند و دانا زیبایی سیرت را و عارف هر دو زیبایی را.
گوته
رفتار هر انسان، آینه ای است که او چهره ی خود را در آن نشان می دهد.
گوته
کسی که می خواهد رازی را حفظ کند باید این واقعیت را که رازی دارد، پنهان کند.
گوته
تا زمانی که توان اندیشیدن و امکان دوست داشتن داری، به راستی چیزی از دست نداده ای.
گوته
از این مصیبتی گرانتر نیست که ابلهان، دانایان را به فروتنی بخوانند.
گوته
هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد.
گوته
اگر به گدایی بخشش کنی، او را مثل خودت دوست خواهی داشت. پس تا توانی ببخش و بیهوده برای آیندگان دینار و درم میندوز؛ زیرا اگر امروز شادمان باشی، به از آن است که فردا بگویند: "فلان مردی توانگر بود."
گوته
اگر خواهی همیشه خرسند باشی همیشه راضی باش.
گوته
باید بی چون و چرا اشتهای اشخاصی را که بی جهت وقت شما را می گیرند کور ساخت؛ آنها از شما می خواهند که منفعت و سوی در کار به آنها برسانید.
گوته
نویسندگان از آن جهت که چیزهای نو می آورند مبتکر نیستند، بلکه از آن جهت چنین اند که آن چه را می خواهند بگویند به گونه ای بیان می کنند که گویی هرگز پیش از آن گفته نشده است.
گوته
من در تولد خود نقشی نداشتم و در مرگ خود نیز نقشی ندارم؛ نقش من همه در زندگی من است.
گوته
طمع، همچون آب شوری است که هر چه بیشتر خورده شود، تشنگی را افزونتر می کند.