ژان دارک
اگر محکوم شده و به دادگاه آورده شوم، و ببینم که مشعل را روشن و هیزم‌ها را آماده می‌کنند و جلاد آماده‌است که آتش را برافروزد، حتی اگر در میان شعله‌های آتش باشم باز هم چیزی به غیر از این نخواهم گفت و تا لحظه مرگ حرفم همین چیزی است که در این دادگاه گفته‌ام.
ژان دارک
کنت لوکزامبورگ به دیدن ژان در زندانش آمد و به او وعده داد که اگر سعی نکند از زندان فرار کند دیه او را پرداخت کرده و آزادی اش را خواهد خرید. ژان به کنت چنین پاسخ داد:"کنت! مرا دست انداخته‌ای؟! دیه؟! شوخی می‌کنی! تو نه دوست داری که این کار را بکنی و نه قدرتش را داری"
ژان دارک
من میدانم که انگلیسی‌ها مرا خواهند کشت چرا که فکر می‌کنند بعد از مرگ من قلمرو فرانسه را به دست خواهند آورد ولی اگر صدهزار نفر به تعداد سربازانشان اضافه شود باز هم به فرانسه دست پیدا نخواهند کرد.
ژان دارک
ژان خطاب به ترز، همسر دوک آلانسون که نگران زندگی همسرش بود:"من به شما قول می‌دهم که کمترین آسیبی به همسر عزیزتان نخواهد رسید. نگران نباشید خانم! او پیش شما خواهد برگشت در حالیکه همچون الان سالم است حتی شاید از الان هم بهتر باشد"
ژان دارک
در دادگاه از او پرسیدند که آیا مورد عنایت خاص خداوند قرار دارد. پاسخ داد «اگر نیستم خداوند مرا مورد عنایت خود قرار دهد و اگر هستم این مقام را برایم حفظ کند. اگر می‌دانستم که خداوند به من لطفی ندارد غمگین‌ترین موجود روی زمین بودم.
ژان دارک
شما ادعا می‌کنید که قاضی من هستید. من نمی‌دانم که واقعاً هستید یا نه. ولی به شما می‌گویم که حواستان را خوب جمع کنید که به اشتباه قضاوت نکنید، چرا که خودتان را در معرض خطر بزرگی قرار داده‌اید. من به شما هشدار می‌دهم، پس اگر خداوند به خاطر این کار شما را مجازات کرد من وظیفه خودم را با اخطار به شما انجام داده‌ام.